رقص، پایکوبی: وفتنه در خم و پیچ او پای بازی میکرد، (تاج المآثر)، معلم چون کند دستان نوازی کند کودک همیدون پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، گروهی با نشاط و اسب تازی گروهی در سماع و پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، ز بس برّاق دیده لهو و بازی بیامختند گوران پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، آواز دل انگیز مرکب تو آورده اجل را به پای بازی، مسعودسعد، هزار جان و دل اندر نظارۀ رخ اوست چو زلف آن پسر آمد به پای بازی در، سوزنی، زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن کت از این بازیچه خون صد چو من در گردنست، جمال الدین عبدالرزاق
رقص، پایکوبی: وفتنه در خم و پیچ او پای بازی میکرد، (تاج المآثر)، معلم چون کند دستان نوازی کند کودک همیدون پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، گروهی با نشاط و اسب تازی گروهی در سماع و پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، ز بس برّاق دیده لهو و بازی بیامختند گوران پای بازی، فخرالدین اسعد (ویس و رامین)، آواز دل انگیز مرکب تو آورده اجل را به پای بازی، مسعودسعد، هزار جان و دل اندر نظارۀ رخ اوست چو زلف آن پسر آمد به پای بازی در، سوزنی، زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن کت از این بازیچه خون صد چو من در گردنست، جمال الدین عبدالرزاق
نازک نارنجی زودرنج. توضیح صفتی است نظیر نازک نارنجی و تقریبا مترادف آن منتهی بیشتر برای زنان خاصه زنانی که ناز و غمزه دارند و خود را می پرورند و دست بسیاه و سفید نمی زنند بکارمیرود، بچه بامزه ودوست داشتنی: (ما بچه های ناز نازی یواش یواش میریم بازی)
نازک نارنجی زودرنج. توضیح صفتی است نظیر نازک نارنجی و تقریبا مترادف آن منتهی بیشتر برای زنان خاصه زنانی که ناز و غمزه دارند و خود را می پرورند و دست بسیاه و سفید نمی زنند بکارمیرود، بچه بامزه ودوست داشتنی: (ما بچه های ناز نازی یواش یواش میریم بازی)